maandag 20 september 2010

الله اکبر ، قاتله رهبر ؛ کوشش بیهوده به از خفتگی

دوست میدارد یار این آشفتگی ، کوشش بیهوده به از خفتگی . یک غیر مذهبی هستم ، صد در صد غیر مذهبی هستم . اما الله اکبر شبانه یک فریاد معترضانه است . خیلی از مذهبی ها نماز میخوانند اما حتی معنی آن را نمیدانند ، ولی همینقدر که میدانند دارند نیایش معبودشان را میکنند برایشان قابل قبول است . ما غیر مذهبی ها ، معنی الله اکبر را میدانیم ، اما از طرفی این آگاهی را داریم که این کلمات برای اعتراض به یک حکومت دینی است ، هرچند که ظاهری متناقض دارد ، اما این تناقض بیشتر از آنکه به ضرر ما باشد به ضرر حکومت دینی است . الله اکبر در فرهنگ اسلامی و خصوصا در کشور ما تبدیل به یک فرهنگ اعتراضی شده است . و بسیار به جا است که از این فرهنگ به نفع جنبش آزادیخواه استفاده کنیم . ما خواهان حکومتی غیر دینی هستیم ، و نه حکومتی ضد دینی . بنابراین از برخی ظرفیتهای دینی میتوان به نفع جنبش اعتراضی استفاده کرد . هدف همه ما رسیدن به آزادی و مردمسالاری است ، رسیدن به یک فرهنگ متکثر است ، فرهنگی که عقاید مختلف و قومیتهای مختلف با حقوق برابر در کنار یکدیگر زندگی کنند . در هر کدام از این فرهنگهای مختلف ظرفیتهایی برای اعتراض به حکومت استبدادی فعلی است . ما می بایست این انرژیها را متمرکز کنیم تا قدرت بگیرد . فردا دیر است ، به قولی : عمر من شد فدیه فردای من ، وای از این فردای ناپیدای من . سعی بیهوده بهتر از سکون است . نتیجه سکوت چیزی به جز سرکوب و نابودی کشور نیست . سعی ما هرچند که به نظر بیهوده بیاید ، اما باز میتواند راه گشا باشد . برای مبارزه به یکدیگر انگیزه بدهیم ، ما نیاز نداریم صدها دلیل برای یکدیگر بیاوریم تا متوجه شویم این حاکمیت مستبد و سرکوبگر است . حتی خیلی از آدمهای درون حکومت نیز دیگر به این موضوع پی برده اند . چیزی که این جنبش نیاز دارد ، تشویق و ایجاد انگیزه است . به قول کتاب شاهزاده کوچولو ، ایجاد علاقه است . علاقه به هدف بزرگی که منافعش برای تک تک شهروندان ایرانی است . ما معترضین اختلافات زیادی داریم . اما اگر نگاهی به تاریخ معاصر بیندازیم ، می بینیم که حتی گاه دشمنان نیز برای رسیدن به هدفی برتر با یکدیگر متفق القول شده اند . اختلاف کمونیستها با غرب ، شبیه اختلاف مذهبیان با غیر مذهبیان است . اما آنها دشمن مشترکی به نام آلمان نازی داشتند . به توافق رسیدند که بر علیه این دشمن مشترک و خطرناک مبارزه کنند . اختلافهای عمیق خود را داشتند ، اما میدانستند که نازی ها نه از تاک نشان میگذارند نه از تاک نشان . ما نیز می بایست از این تجربیات استفاده کنیم . اختلافات درونی معترضین ، بیشتر از دشمنی کمونیستها با غربی ها نیست ، از طرفی آنها چندین کشور بیگانه بودند که بر سر اهداف مشترک به توافق رسیدند ، اما ما همه شهروند یک کشور هستیم و بسی آسان تر میتوانیم با یکدیگر کنار بیاییم . اختلافات ما ممکن است تا سالها و حتی قرنها باقی بماند ، ولی ما میخواهیم سرکوب نباشد ، آزادی بیان باشد ، ازادیهای سیاسی و اجتماعی باشد ، ازادی مطبوعات باشد ، و اصلا ما بتوانیم بدون ترس و اضطراب از اختلافهایمان بگوییم . این هدف مشترکی است که می بایست برای آن مبارزه کرده و میبایست به یکدیگر انگیزه داد .

Geen opmerkingen:

Een reactie posten