donderdag 16 september 2010

محبت در عرفان و در اسلام

در این مختصر ارجاعات زیادی نمیخواهم بدهم . اما میخواهم تحلیلی کوتاه در مورد موضوع محبت در عرفان ایرانی ، و در اسلام ارائه بدهم . در قرآن محبت بیشتر نسبت به برادر دینی و پیرو اسلام سفارش شده است . اما حتی اگر پدر و مادر و برادر به اسلام گرایش نداشته باشند ، نمی بایست آنها را به دوستی گرفت و می بایست از آنها دوری کرد

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ تَتَّخِذُواْ آبَاءكُمْ وَإِخْوَانَكُمْ أَوْلِيَاء إَنِ اسْتَحَبُّواْ الْكُفْرَ عَلَى الإِيمَانِ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ ﴿۲۳﴾
اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد اگر پدرانتان و برادرانتان كفر را بر ايمان ترجيح دهند [آنان را] به دوستى مگيريد و هر كس از ميان شما آنان را به دوستى گيرد آنان همان ستمكارانند (۲۳)
توبه

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ

محمد [ص] پيامبر خداست و كسانى كه با اويند بر كافران سختگير [و] با همديگر مهربانند

فتح 29

همانطور که در ارجاعات می بینید ، در اسلام بیشتر محبتی عقیدتی ترویج شده است تا محبتی فرا ایدئولوژیک . از طرفی در اسلام سفارش شده است که با کفار سخت گیر باشند . در واقع برای جذب کفار به اسلام ، هرگز سفارش نمیشود که با آنها با محبت و عشق رفتار کنید بلکه در جای جای قرآن سفارش شده است که با آنها کارزار کنید .

اما در عرفان ما با موضعی کاملا متفاوت رو به رو هستیم . عرفا محبت را به عنوان دانشی معرفی میکنند که دلهای انسانها را به یکدیگر نزدیک میکند . در واقع محبتی که عرفا از آن صحبت میکنند چندان عقیدتی و ایدئولوژیک نیست و فرا مذهبی است . از طرفی محبت را همانند کیمیایی میدانند که حتی سخت ترین دشمن ها را دوست میکند و تلخها را شیرین .


از محبت تلخها شيرين شود
از محبت مسها زرين شود

از محبت دردها صافي شود
از محبت دردها شافي شود

از محبت مرده زنده مي‌كنند
از محبت شاه بنده مي‌كنند

اين محبت هم نتيجهء دانشست
كي گزافه بر چنين تختي نشست

مولوی

چنین شیوه مهرورزی که در عرفان امده است ، در اسلام ارجاع ندارد . مگر اینکه یک نفر به زور بخواهد از بطن اسلام چنین شیوه ایی را استخراج کند .

ارجاعات قرآنی و عرفانی بسیار بسیار زیاد هستند و در این مختصر نگنجند . کافی است کلمه محبت را در قرآن جستجو کنید ، و کلمه عشق و محبت را در کتب عرفانی نیز جستجو کنید . انقدر تفاوت زیاد است که قابل قیاس نیست .

اما عرفا این شیوه اجتماعی را که بر اساس عشق و محبت است از کجا آورده اند ؟ اغلب میگویند این عرفا اسلامی هستند ، اما چرا مواضعشان در قرآن ارجاعی ندارد ؟ مهمترین دغدغه عرفا ، عشق و محبت است و نزدیک کردن انسانها با یکدیگر و با معبود خودشان به واسطه عشق و محبت است . ولی اینها در قرآن ارجاعی ندارد ، پس چرا از لفظ عرفای اسلامی استفاده میکنند ؟ آیا ما با عرفانی اسلامی طرف هستیم ، یا با اسلامی کردن عرفان !؟ همان چیزی که امروز به آن میگویند ، اسلامی کردن علوم انسانی ! چرا که در فلسفه هم ما بیشتر با اسلامی کردن فلسفه طرف هستیم تا با فلسفه اسلامی . که البته این خود بحث جداگانه ایی است .

Geen opmerkingen:

Een reactie posten