zondag 17 oktober 2010

اشکال از ترازو است ، بیخود سنگها را جا به جا نکنید

اگر قرار باشد ، ترازوی قضاوت در اسلامگرایی را قرآن و تاریخ صدر اسلام و سنت پیامبر قرار دهیم ، بدون شک حق با متشرعین است . یعنی با این ترازو ، تا ابد این فقها و متشرعین هستند که در کشورهای اسلامی به خصوص کشور خودمان حکمفرمانی خواهند کرد . برخی اصلاحگران دینی ، مثل سروش ، گنجی ، شبستری ، اشکوری ، کدیور ... میخواهند با همین ترازو و صرفا با جا به جا کردن ، چند سنگ کوچک و در واقع بی وزن ، از دل این دین مطالبی را استخراج کنند که بتوانند از سنت به مدرنیته گذر کنند . اما هر چه دست علمای دینی ، از ارجاعات دینی پر است ، دست این اصلاح گران خالی است . از همین روی این اصلاحگران معمولا دینداری خود را به عرفا ربط میدهند . در حالی که میدانیم ، بیشتر مدعیات عرفا ، و تحلیل های عملی و نظریشان ، در قرآن ارجاعی ندارد . اساسا آنها نسبت به فقه ، و خصوصا احکام و مجازاتهای اسلامی ، بی طرف بوده اند . و بیشتر از معنویات و شیوه هایی گفتند که حتی در قرآن نیز ارجاعی ندارد . در واقع آنها سعی کرده اند به زور لباسی را بر تن اسلام کنند ، که این لباس بسیار گشاد است . اصلاحگران دینی کمتر از قرآن و سنت پیامبر ارجاع میاورند و بیشتر به عرفا و فلاسفه اسلامی مراجعه میکنند . و مسلم است که علما و فقهای دینی چنین چیزی را نمی پذیرند . در کشور مذهبی ما ، فهم مردم از دین بیشتر فقهی است تا فلسفی یا عرفانی . اساسا عرفان و فلسفه ، مخاطب خاص دارد و هرگز نتوانسته است همه گیر باشد . در عوض فقه ، مخاطب عام دارد ، و اغلب مردم خیلی راحت با فقه ها رابطه برقرار میکنند . زبان عرفا یک زبان اسرار امیز است ، و زبان فلسفه یک زبان پیچیده که به سادگی نمیتواند با عوام رابطه برقرار کند . در عوض فقه ها در مساجد و در نمازهای جمعه ، به راحتی با عوام رابطه برقرار میکنند . داستانهای ساده مذهبی تعریف میکنند و در کل خطبه شان ، از یکی دو آیه قرآنی هم استفاده میکنند و ساعتها بر روی همان به زبان ساده مانور میدهند . بنابراین در این تقابل ، برد با فقها است و نه با اصلاحگران دینی . اصلاحگران دینی با ترازوی فعلی کاری از پیش نخواهند برد . و تا ترازو را نفی نکنند ، امکان ندارد که حریف فقها شوند . صرفا هر از گاهی پاتک هایی بر لشکر فقها خواهند زد ، ولی خیلی زود شکست خواهند خورد . متاسفانه ما چندان منتقد با سواد دینی نداریم . منتقدانی که بدون مصلحت اندیشی ، و بدون حب و بغض ، به شکل تخصصی و حرفه ایی ، تاریخ اسلام ، و سنت پیامبر ، و کتب مذهبی خصوصا قرآن را نقد بزنند . اشخاصی مثل آقای علی دشتی ، که یکی از بهترین اثرها را در زمینه نقد دین ، عرضه کرده اند . بدون اینکه در نقد ایشان حب و بغضی ببینیم ، یا مصلحت اندیشی که اغلب منتقدان فعلی دین ، دچار آن شده اند . تقریبا اغلب منتقدان دینی فعلی ، ادعای مسلمانی دارند . ولی اعتراض شان صرفا به فقها است . و میخواهند از تسلط فقه بر دین بکاهند . ولی موضوع این است که ترازوی آنها کتاب قرآن است ، و این ترازو همواره به نفع فقها رای خواهد داد .

Geen opmerkingen:

Een reactie posten