woensdag 26 mei 2010

تجمعات بیست و دوم خرداد و نظریه بی نظمی

بسیاری معتقد هستند که برای تجمعات در روز بیست و دوم خرداد می بایست برنامه ریزی کنیم . اما مشکلی که وجود دارد این است که ما هر گونه برنامه ریزی کنیم ، حکومت نیز ضد آن را اجرا خواهد کرد و اجازه نخواهد داد که ما تجمعات یا اعتراضات منظم و برنامه ریزی شده داشته باشیم . مثلا اگر قرار بگذاریم که در یکی از میدانهای شهر تجمعی برپا کنیم ، حکومت خیلی ساده تمرکز نیروهای خود را در آن منطقه قرار خواهد داد و مانع ایجاد اعتراضات برنامه ریزی شده خواهد شد . اما حتما با نظریه بی نظمی آشنا هستید . کلید این تئوری این است که در هر بی نظمی ، نظمی نهفته است . پدیده ایی که در مقیاس محلی کاملا تصادفی و غیر قابل پیش بینی به نظر می رسد چه بسا در مقیاس بزرگتر کاملا پایا و قابل پیش بینی باشد . تظاهرات بیست و پنجم خرداد در سال هشتاد و هشت ، عین بی برنامگی و به نوعی بی نظمی بود ، یعنی هیچکس چه از طرف حکومت چه از طرف اپوزیسیون پیش بینی نمیکرد که چنین جمعیتی در تهران اعتراضاتی گسترده برپا کند و چون غیر قابل پیش بینی بود ، حتی حکومت هم تمهیداتی برای آن ندیده بود و شدیدا غافلگیر شد . اما همین بی نظمی و بی برنامگی باعث شد که بزرگترین تظاهرات اعتراضی بعد از انقلاب شکل بگیرد . اگر مثال خیلی کوچک دیگری بخواهم بزنم ، لحظه سال تحویل بود ، که مثلا در شهر شیراز عده ایی در حافظیه شیراز جمع شدند و بر علیه حکومت شعارهایی دادند و این تجمع به هیچ وجه برنامه ریزی شده نبود از همین روی حکومت هم برای آن تمهیداتی ندیده بود . حالا ما روز بیست و دوم خرداد را داریم ، و به نوعی بسیاری از معترضان به دنبال تجمع و اعتراض هستند ، اما اگر برای شیوه اعتراضی خود برنامه ریزی مشخص کنیم ، حکومت از قبل همه چیز را میداند و میتواند با خیال راحت برنامه های معترضان را خنثی کند . آیا بهتر نیست در این روز به دنبال اعتراضات بی نظم باشیم ؟ هر کس یا هر گروهی از خلاقیتهای خود در جهت اعتراض استفاده کند ، شاید گروهی که مثلا به حافظیه شیراز رفتند چندان بزرگ هم نبودند ولی خبر آن و بازتاب آن بسیار مطلوب بود . مهم این است که در روز بیست و دوم خرداد ، تمام کسانی که اعتراض دارند ، واقعا تصمیم بگیرند که اعتراض خود را به نوعی آشکار کنند ، چه بسا این اعتراضات بی نظم در نقطه ایی تبدیل به خود نظم شود ، و بازتابهای گسترده داشته باشد . لحظه ایی به ترافیک عظیم تهران نگاه کنیم ، روزانه هزاران راننده ماشین بدون آنکه برنامه ریزی داشته باشند ، بدون آنکه مسیری از قبل اعلام شده داشته باشند ، اغلب خیابانهای شهر تهران را اشغال میکنند به نوعی که تهران شبیه یک پارکینگ بزرگ میشود . شاید اگر از صفحه مونیتور کنترول پلیس نگاه کنیم به نظر برسد که نظمی در کار است و همگی برای هدفی مشخص اینچنین در خیابانها پشت سر هم صف کشیده اند ، اما آیا واقعا برنامه ریزی و هدفی منظم در کار است ؟ آیا بی نظمی باعث چنین نظمی نشده است ؟ آیا هدف ما نیز اشغال خیابانها به هر شکل ممکن نیست ؟ آیا اگر این اشغال در ابعاد گسترده باشد و هر کس نیز به هر ترتیبی که فکر میکند کم خطر تر است ، اعتراض کند ، ایا دیگر حکومت توانائی برخورد و سرکوب گسترده دارد ؟ آیا ممکن نیست این جمعیت عظیم و گسترده ، ناگهان در قسمتی از شهر که برای هیچکس قابل پیش بینی نیست ، دست به حرکت اعتراضی خودجوشی بزنند که نگاهها را به خود خیره کند ؟ ترافیک تهران هر روز شکل میگیرد ولی راننده ها برای ایجاد این ترافیک هیچگونه برنامه ریزی ندارند . اعتراضات روز بیست و دوم خرداد نیز میتواند به شکل گسترده شکل بگیرد ، بدون اینکه معترضان برنامه ایی مشخص و به قولی کلاسیک بخواهند ارائه بدهند . همچنان که در برابر یک ارتش قدرتمند و منظم از تاکتیک جنگهای چریکی و نامنظم استفاده میشود ، در مقابل یک حکومت سرکوبگر که سرکوب را به شکل سیستماتیک انجام میدهد ، می بایست اعتراضاتی نامنظم داشت . فقط همه میدانیم که در روز بیست و دوم خرداد اعتراض خواهیم کرد ، شیوه آن بر میگردد به خلاقیتهای فردی و گروهی که در یک جا تبدیل به یک خلاقیت فراگیر و ملی خواهد شد .

Geen opmerkingen:

Een reactie posten