woensdag 28 juli 2010

چگونه جنبش سبز میتواند اغلب شهروندان تبریز را جذب کند ؟

بیش از یک سال از تقلب در انتخابات گذشته است ، و یکی از معماهای این یکسال و اندی ، همانا بی تفاوتی اغلب شهروندان تبریز به جنبش سبز بوده است . بسیاری از کارشناسان جنبش سبز ، نظریه پردازی هایی در جهت جذب شهروندان این استان مهم کردند . وعده های سیاسی و اجتماعی بسیار به شهروندان تبریزی دادند و از طرفی عده ایی سعی کردند با یاد آوری شجاعتهای ستار خان و باقر خان ، تکانی به شهروندان تبریزی بدهند . برخی هم دیگر از سر ناچاری به التماس افتادند ، و عده ایی هم اعلام کردند که اصولا موضوع تبریز همانند یک معمای حل نشدنی شده است . خلاصه تا این لحظه از هیچکسی کاری بر نیامده است ، و به نظر هم میاید که کاری بر نیاید ! اما از آنجایی که من وقت فکر کردن بسیار دارم ، و از طرفی خود آقای موسوی مشخصا اعلام کرده است که اینجانب سخنگوی اتاق فکری جنبش سبز در خارج کشور هستم ، من در این اتاق فکر بسیار اندیشیدم ! و یک راه حل اساسی برای جلب توجه شهروندان تبریزی به نظرم رسید . اگر شما فکر میکنید ، مشکل تبریزیها ، تدریس به زبان مادری ، تجزیه طلبی یا مشکلاتی از قبیل بیکاری و مشکلات اقتصادی است سخت در اشتباه هستید . اگر رهبران جنبش سبز و همچنین حامیان جنبش سبز ، به جای پرداختن به معضلات سیاسی و اجتماعی و قومیتی آذربایجان ، صرفا به مشکلات باشگاه تراکتور سازی تبریز بپردازند ، مطمئن باشید حداقل هفتاد تا هشتاد درصد مردم تبریز را با خود همراه کرده ایم . این یک شوخی یا لودگی نیست ، باور کنید یک استراتژی عملی است . کافی است چند روزی آقای موسوی و کروبی و حتی خاتمی ، از تیم تراکتور سازی حمایت ضمنی بکنند ، و سپس وعده هایی در جهت قهرمانی این باشگاه در لیگ برتر و حتی در جام باشگاههای آسیا بدهند . و حامیان جنبش سبز هم میتوانند کمپینی در حمایت از تیم تراکتور سازی راه بیندازند ، و بگویند الا و بلا ، این تیم نه تنها امسال که هر سال می بایست قهرمان هر دو لیگ کشور شود . و اصولا حامیان دو تیم استقلال و پرسپولیس ، بیعت خود را از این دو باشگاه پس گرفته و با باشگاه تراکتور سازی بیعت کنند ! یک قرار داد شبیه ترکمنچای یا گلستان با باشگاه تراکتور سازی ببندند ، که به مدیت یک صد سال ، طرفداران دو تیم استقلال و پرسپولیس شدیدا از تراکتور سازی حمایت خواهند کرد ، و در طی یک صد سال عمرا اسمی از این دو باشگاه قرمز و آبی نخواهند آورد و تعهد بدهند که در تمامی بازیهای این دو تیم ، سکوهای ورزشگاهها نزدیک به خالی باشد . از آنطرف رهبران جنبش سبز نیز میتوانند وعده پخش مستقیم تمامی بازیهای تراکتور سازی را بدهند ، و حتی بگویند یک شبکه ماهواره ایی به نام تراکتور سازی راه می اندازیم ، تا به شکل بیست و چهار ساعت در مورد این باشگاه برنامه های مختلف تولید کند . عزیزان ! سوراخ دعا را تا به امروز گم کرده ایم . من دارم آدرس درست بهتون میدم . شما که همه راهی زدید ، سنگ مفت و گنجشک هم مفت ! این مسیر رو هم انتخاب کنید ، اگر مردم غیور تبریز ، ظرف یک هفته نظام جمهوری اسلامی را ساقط نکردند ، من عمرا دیگه پروپوزیسیون نمیدم

dinsdag 27 juli 2010

توصیه ایی به امام زمان : لطفا در یک کشور لیبرال دمکرات ظهور کنید

در قرآن آمده است ، وقتی خدا تصمیم به خلقت بشر گرفت ، عده ایی از فرشتگان انتقاد کردند ، اما پروردگار عالمیان زیر بار انتقادات نرفت که نرفت . و در نهایت هم یکبار مجبور شد تصمیم بگیرد تقریبا نسل بشر را منقرض کند ، که البته این کار را کرد و فقط چند تن از رفقا را زنده گذاشت . حالا بحث ظهور امام زمان است . آقای جنتی انقلاب اسلامی را زمینه ساز ظهور امام زمان ارزیابی کرده اند . ولی با توجه به تجربه سی و یک ساله حکومت اسلامی و خصوصا یک سال و اندی اخیر ، توصیه هایی به امام زمان دارم که امیدوارم به این توصیه ها توجه کنند ، وگرنه ممکن است همانند پروردگار جهانیان ، بعدا دچار ندامت و پشیمانی شوند ! آقای امام زمان ! شما اگر در ایران یا در یک کشور اسلامی ظهور کنید ، با توجه به اینکه آزادی بیان وجود ندارد ، تا بیایید ثابت کنید ، که امام زمان هستید ، آباء و اجدادتان را پیش چشمتان خواهند آورد . این حرف گزافه ایی نیست ، نگاهی اگر به زندگی پدران خود بیندازید می بینید که آنها برای اثبات امامت خود یا بازداشت و زندانی شدند و یا خود و خانواده شان به درجه رفیع شهادت رسیدند . بنابراین حرفی که من میزنم با توجه به تجربه تاریخی است . شما چرا اصلا در یک کشور لیبرال دمکرات ظهور نمیکنید ؟ حداقل امتیاز آن این است که امنیت جانی دارید و بعد اینکه با توجه به آزادی بیان و مطبوعات میتوانید ، امامت خود را با خیال راحت اعلام کنید ، و از راههای مسالمت آمیز ظهور خود را به اثبات برسانید . حتی میتوانید با خیال راحت مدام بگویید ، که همواره گزینه نظامی بر روی میز است ! چرا که در روایات آمده است که شما پس از ظهور به احتمال زیاد با کفار وارد جنگ خواهید شد . بنابراین هم میتوانید پیام الهی خود را آزادانه در روزنامه های کثیر الانتشار به گوش جهانیان برسانید ، آنهم با زبانهای بین المللی ، هم اینکه گزینه نظامی را همواره بر روی میز داشته باشید تا حساب دست کفار بیاید . توصیه دیگر این است که ابتدا تکلیف این خاورمیانه را روشن کنید . به هر حال صد و بیست و چهار هزار پیامبر در این منطقه ظهور کردند ، و هیچ کدام نتوانستند به وضعیت اینجا سر و سامانی بدهند و این منطقه همواره منطقه ایی خطرناک هم برای پیامبران و هم برای شهروندان عادی بوده است . حتی استکبار جهانی هم با تمام قدرت نظامی که دارد در حل مشکل خاورمیانه باز مانده است . توصیه دیگر این است که قبل مواجهه با استکبار جهانی ، ابتدا تکلیف خود را با مسلمانان مشخص کنید ، آنقدر که شما در بین مسلمانان دشمن دارید ، در بین استکبار جهانی دشمن ندارید . باور کنید شما اگر ادله قوی داشته باشید ، در یک کشور لیبرال دمکرات ،بدون حداقل خون ریزی و بدون اینکه اصلا اعصاب خود را خورد کنید ، حرفهای شما را گوش خواهند کرد وچه بسا اصولا شما را به عنوان امام عصر بپذیرند . بنابراین تکلیف خود را ابتدا با یک میلیارد مسلمانی که نهصد میلیون آن شما را قبول ندارد مشخص کنید . اون صد و اندی میلیون دیگر هم دوست از دشمن بدتر هستند . یکیش همین اقای جنتی یا اقای احمدی نژاد ، یا اقای خامنه ایی ، یا اقای مصباح یزدی ، حقیقتا روی رفاقت اینها میشود حساب کرد !؟ مثلا اقای خامنه ایی در چهاردم خرداد امسال اعلام کردند ، که خیلی ها در هواپیمای امام حضور داشتند که بعد توسط خود امام اعدام یا زندانی شدند . البته منظور از امام ، همانا آیت الله خمینی است که خوشبختان شما در زمان ایشان ظهور نکردید ، وگرنه چه بسا جزء اعدامیان سال شصت و هفت می شدید . یا اگر خیلی احترامتان میگذاشت ، کلا دهه شصت را در زندان می گذراندید . امیدوارم توصیه های اینجانب را به عنوان خود بزرگ بینی یا بی احترامی قلمداد نکنید . به هر حال حتی خدا هم ممکن است اشتباه بکند ، چنانکه در خلقت بشر خطا کرد ، و به حرف فرشتگان گوش نکرد . باز هم تاکید میکنم ، لطفا در یک کشور لیبرال دمکرات ظهور کنید . حالا از ما گفتن بود .

dinsdag 20 juli 2010

وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي: سينماي غرب براي تخريب چهره مهدي موعود تلاش مي كند

کیهان : وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي: سينماي غرب براي تخريب چهره مهدي موعود تلاش مي كندوزير فرهنگ و ارشاد اسلامي گفت: برخي از سينماگران غربي براي تخريب چهره مهدي موعود(عج) اقدام به ساخت آثار سينمايي مي كنند.به گزارش ايرنا، «سيدمحمد حسيني» در آيين افتتاح جشنواره هاي مهدوي كشور و نمايشگاه طليعه ظهور در شبستان امام خميني(ره) و حرم حضرت معصومه(س) افزود: امروز غربي ها در سرلوحه فعاليت هايشان بحث اسلام هراسي را قرار داده اند و در اين راستا امام زمان(عج) را به عنوان سلطان وحشت و ترس براي مردم خود تبيين مي كنند.وي با اشاره به اينكه غربي ها سرمايه گذاري كلاني روي دوران آخرالزمان انجام داده اند، اظهار داشت: در توليد رسانه اي غرب تلاش شده اين طور وانمود شود كه نجات بشريت بدست غربي ها صورت مي گيرد.وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي فيلم هايي چون آرماگدون، برخورد عميق، جنگ دنياها، اتفاق و ارباب حلقه ها را نمونه فيلم هايي در رابطه با تغيير چهره آخرالزمان در توليدات غرب عنوان كرد.وي همچنين به برخي توليدات غربي ها در رابطه با تخريب چهره ايرانيان اشاره كرد و افزود: در اين توليدات ايرانيان را به عنوان مظهر انسان هاي ناقض حقوق بشر عنوان مي كنند كه اين كار با ظرافت هاي هنري بالايي صورت مي گيرد.حسيني اظهار داشت: 90 درصد توليدات هاليوود ساخته دست يهودي هاست و ما بايد با استفاده از ابزارهايي چون تحقيق و پژوهش، رمان، فيلم و حتي كارتون و انيميشن به رويارويي با آنان بپردازيم.نخستين همايش ملينثر ادبي مهدوي برگزار مي شودنخستين همايش ملي نثر ادبي مهدوي با عنوان «آفتاب پنهاني» در دو بخش استاني و ملي در قم برگزار مي شود.مسئول كانون آفرينش هاي ادبي حوزه هنري استان قم در گفت وگو با فارس در قم با بيان اينكه موضوعات پيرامون مهدويت بايد تبيين شود، افزود: اين همايش ادبي با هدف تبيين و تعميق بخش اهداف جامعه مهدوي در دو بخش استاني و ملي در قم برگزار مي شود.شرافت اظهار داشت: نويسندگان و هنرمندان مي توانند آثار خود را در موضوعات توصيف چهره الهي و سرنوشت ساز حضرت مهدي(عج)، بيان آثار و بركات وجودي آن حضرت در زمان غيبت، حال و هواي انتظار، ترسيم زمانه پس از ظهور، موضوعات مرتبط با مهدويت ارائه دهند.

پی نوشت
لینک کیهان


وای اگر خامنه ایی خر شود ، حکم خدا چو حکم رهبر شود

نهج البلاغه خطبه 17

از جاهلان،به خدا شكايت مى‏برم‏يكى از گفتارهاى امام(ع)است درباره كسى كه بدون لياقت و استحقاق متصدى‏مقام قضاوت در ميان مردم مى‏شود

كسيكه مجهولاتى به هم بافته و به سرعت‏با حيله و تزوير در ميان مردم نادان پيش‏مى‏رود در تاريكيهاى فتنه و فساد به تندى قدم برمى‏دارد،منافع صلح و مسالمت را نمى‏بيند، انسان‏نماها،وى را عالم و دانشمند مى‏خوانند ولى عالم نيست

از سپيده دم تا به شب همچنان به جمع‏آورى چيزهائى مى‏پردازد كه كم آن از زيادش‏بهتر است،تا آنجا كه خود را از آب‏هاى گنديده‏ى جهل(كه نامش را علم مى‏گذارد)سير سازد،و به خيال خويش گنجى(از دانش)فراهم ساخته،در صورتى كه فائده‏اى درآن يافت نمى‏شود،او در بين مردم به مسند قضاوت تكيه زده،و بر عهده گرفته است كه‏آنچه بر ديگران مشتبه شده، روشن سازد،(و حق را به صاحبش برساند)او چنانچه بامشكلى روبرو شود يك سلسله حرفهاى پوچ و تو خالى را پيش خود جمع و جور مى‏كند وبه نتيجه آن قاطع مى‏گردد،در برابر شبهات فراوان همچون تارهاى عنكبوت مى‏باشد،حتى خودش هم نمى‏داند درست‏حكم كرده يا به خطا،اگر صحيح گفته باشد مى‏ترسد خطارفته باشد،و اگر اشتباه نموده اميد دارد صحيح از آب در آيد،نادانى است كه در تاريكيهاى‏جهالت‏سرگردان است،همچون نابينائى كه در ظلمات پر خطر،براه خود ادامه مى‏دهد،علوم و دانشهائى كه فرا گرفته برايش قطع آور نيست...همانند بادهاى تندى كه گياهان خشك را بهم مى‏شكند،او نيز احاديث و روايات رادر هم مى‏ريزد،تا به خيال خود از آن نتيجه‏اى بدست آورد.
به خدا سوگند!نه آن قدر مايه علمى دارد كه در دعاوى مردم،حق را از باطل جداسازد،و نه براى مقامى كه به او او تفويض شده،اهليت دارد،باور نمى‏كند ماوراى‏آنچه انكار كرده دانشى وجود دارد،و غير از آنچه او فهميده نظريه ديگرى.
اگر مطلبى بر او مبهم شد كتمان مى‏كند،زيرا او خود به جهالت‏خويش آگاه است.
خونهائى كه از داورى ستمگرانه‏اش ريخته شده صيحه مى‏كشند،و ميراثهائى كه بنا-حق به ديگران داده فرياد مى‏زنند

پی نوشت

نقلی از نهج البلاغه ، که توسط یک آتئیست به مقام معظم رهبری تقدیم میشود

zondag 4 juli 2010

از محمد نوریزاد تا هنرمندان بیت رهبری

جنایات یک سال اخیر آنچنان هولناک بود که حتی شخصیتهای فرهنگی مثل محمد نوریزاد که زمانی تمام قد قلمشان در ستایش رهبری و بیت رهبری بود را به اعتراض وا داشت . و باعث شد که ایشان هزینه بسیار سنگینی بپردازند . بله ، محمد نوریزاد یکی از نویسندگان روزنامه تند رو کیهان ، تبدیل به یکی از منتقدان رهبری شد . اما طنز تلخ اینجا است که عده ایی هنرمند چشم خود را بر روی جنایات هولناک پس از انتخابات بسته اند ، و به دست بوسی رهبر حکومت اسلامی رفته اند که در بیست و نهم خرداد فرمان قتل عام مردم را از تریبون نماز جمعه صادر کرد . هنرمندان ما به کجا می روند ؟ پای جبر و اجبار را به پیش نیارند که قصه خنده داری است . دیگر کسی نیست که نداند این هنرمندان برای بازی در یک سریال و یک فیلم چه دستمزدهای افسانه ایی میگیرند . بعید میدانم هیچ کدام از این هنرمندان به خاطر مادیات دستش زیر سنگ باشد ، در واقع در طی سی سال گذشته آنقدر مال اندوزی کرده اند که اگر مدتی بیکار شدند ، به دریوزگی نیفتند . از طرفی مگر بقیه مردم هزینه نمی دهند ؟ این همه روزنامه نگار که سکوت نکردند ، مگر هزینه ندادند ؟ فرق شما با روزنامه نگاران دربند چیست ؟ روزنامه نگارانی که به هیچ وجه دستمزدهای شما را دریافت نمیکنند ، و در فقر زندگی میکنند ولی دست از حمایت مردم بر نمیدارند ، و به خاطر نوشتن یک نامه یا یک مقاله ، می بایست سالها عمر خود را در زندان بگذراند . برای شما آقای زید آبادی را مثال میزنم . عیسی سحر خیز را مثال میزنم . آیا اینها هزینه سنگین نپرداختند ؟ به شما چه باید گفت ، که از جیب این مردم ستم دیده به شهرت و ثروت رسیدید ولی در روزهای بحرانی که مردم نیاز به حمایت شما دارند ، دست بوس دستگاه رهبری شدید ، و خفت و خواری را بر خود خریدید . این روزگار نیز بگذرد ، ولی نام شما در تاریخ سینما و هنر ایران ، به عنوان کسانی که به آزادیخواهی مردم پشت کردند ، و هم سفره استبداد شدند ، ثبت خواهد شد .